دسترسی همگانی به اینترنت باعث افزایش چشمگیر تعداد کسب و کارهایی شده است که پلتفرمهایی را برای اتصال کاربران برای برقراری ارتباط یا تجارت ارائه میدهند. کارآفرینان بیشتر به این پلتفرمها جذب میشوند زیرا با استفاده از آنها ارزش قابل توجهی ایجاد کرده و هزینههای عملیاتی کمی دارند. علاوه بر آن اثرات شبکهای از موقعیت آنها پس از اجرا محافظت میکند (کاربران به ندرت یک پلتفرم پررونق را ترک میکنند).
چگونه کسب و کار دیجیتال خود را راه اندازی کنیم ؟
دسترسی همگانی به اینترنت باعث افزایش چشمگیر تعداد کسب و کارهایی شده است که پلتفرمهایی را برای اتصال کاربران برای برقراری ارتباط یا تجارت ارائه میدهند. کارآفرینان بیشتر به این پلتفرمها جذب میشوند زیرا با استفاده از آنها ارزش قابل توجهی ایجاد کرده و هزینههای عملیاتی کمی دارند. علاوه بر آن اثرات شبکهای از موقعیت آنها پس از اجرا محافظت میکند (کاربران به ندرت یک پلتفرم پررونق را ترک میکنند).
اما این کسب و کارها چالشهای قابل توجهی هنگام راه اندازی دارند. هر پلتفرمی خالی و بدون کاربر شروع میشود. پلتفرمها باید بلافاصله بعد از شروع نه تنها تعداد زیادی کاربر بلکه انواع مختلفی از کاربران را جذب کنند. برای مثال، کافی نیست که بسیاری از مشتریان بخواهند با تلفن هوشمند تاکسی رزرو کنند، رانندگان نیز باید مایل به پذیرش رزرو تاکسی از طریق گوشیهای هوشمند باشند.
این مقاله نتیجه تحقیقات انجام شده روی دهها سایت و محصول پلتفرم است که چارچوبی را برای ایجاد یک کسب و کار پلتفرمی آنلاین موفق ارائه میدهد. این مقاله شامل پرسیدن پنج سوال اساسی است:
⚫ آیا میتوانم گروه بزرگی از کاربران را به طور همزمان جذب کنم؟
⚫ آیا میتوانم به کاربران ارزش مستقل ارائه دهم؟
⚫ چگونه میتوانم با مشتریان اعتبار ایجاد کنم؟
⚫ چگونه باید از کاربران هزینه دریافت کنم؟
⚫ آیا پلتفرم من باید با سیستمهای قدیمی سازگار باشد؟
در صورتیکه میخواهید کسب و کار انلاین راه اندازی کنید، پیشنهاد می کنیم مقاله " راهنمای جامع صفر تا صد راه اندازی فروشگاه اینترنتی " را مطالعه نمایید.
برای پلتفرم های کسب و کار آنلاین، چالشهای جذب مشتری بسیار مهم است. موفقترین پلتفرمها دو یا چند نوع کاربر را به هم متصل میکنند، برای مثال خریداران و فروشندگان را در یک پورتال خرید، مسافران و هتلدارها در یک سرویس رزرواسیون و یک راهاندازی قوی معمولاً نیازمند متقاعد کردن کاربران اولیه برای پیوستن به پلتفرم حتی قبل از رسیدن به مقیاس و رشد آن است.
برای درک بهتر، مشتریان تنها در صورتی نصب یک پلتفرم چت را ارزشمند میدانند که افرادی در پلتفرم برای صحبت کردن وجود داشته باشند. اگر کسی برای پرداخت آنلاین وجود نداشت، چه کسی به درگاه های بانکی میپیوست؟ برای پلتفرمهای چندجانبه که نه تنها به تعداد زیادی کاربر بلکه به انواع مختلف کاربر نیاز دارند، جذب اولیه و متقاعد سازی را دشوارتر می کند. برای یک پلتفرم تاکسی آنلاین کافی نیست که تعداد زیادی مشتری داشته باشد که میخواهند با تلفن هوشمند تاکسی رزرو کنند، آنها همچنین به رانندگانی نیاز دارد که مایل به پذیرش این رزروها باشند.
علیرغم این چالشها، تعداد پلتفرمهای آنلاین در سالهای اخیر به شدت افزایش یافته است. درک دلیل علاقه کارآفرینان به این کسب و کارها دشوار نیست، آنها با فعال کردن ارتباطات و راه اندازی تجارتی که خلاقانه است و ممکن است به روش دیگری اتفاق نیفتد، تمرکز می کنند. استارتاپ ها و کسب و کارهای نو، هزینههای عملیاتی کمی دارند زیرا معمولاً کالاهای ملموسی تولید نمیکنند یا موجودی خاصی را انبار نمیکنند. اثرات شبکهای از موقعیت آنها پس از راه اندازی محافظت میکند؛ کاربران به ندرت یک پلتفرم پر مخاطب را ترک میکنند.
به مدت ۱۰ سال است که در حال مطالعه پویایی کسب و کارهای پلتفرمی هستیم و موارد مطالعاتی را در مورد دهها سایت و محصولات پلتفرم مستند و تجزیه و تحلیل کردهایم. در ادامه، از این تحقیق برای ارائه چارچوبی استفاده میکنیم تا به کارآفرینان مشتاق کمک کرده تا در حین ساخت پلتفرمهای خود، تصمیمات استراتژیک درستی بگیرند. این چارچوب شامل پرسیدن پنج سوال اساسی است:
آیا میتوانم گروه بزرگی از کاربران را به طور همزمان جذب کنم؟
اولین سوالی که کارآفرینان باید بپرسند این است که آیا میتوانند به سرعت گروه بزرگی از کاربران را جذب کنند. ثبتنام انبوه در ابتدای راه اندازی می تواند نگرانی های آتی را کمتر کند زیرا به طور مؤثر مقیاس حیاتی را از روز اول در شبکه پلتفرم ایجاد میکند. اما بر اساس تجربه ما، یک پلتفرم جدید میتواند این کار را تنها در صورتی انجام دهد که حداقل یکی از دو شرط زیر صادق باشد:
شرکت قبلاً کاربرانی که نیاز دارد را در پلتفرم دیگری دارد.
راهاندازی سرویس تبلیغات متنی AdSense گوگل در سال ۲۰۰۳ را در نظر بگیرید، همان «تبلیغات گوگل» که اکنون در وبسایتهای بیشمار ظاهر میشود. در ابتدا، تبلیغکنندگان نسبت به خرید این جایگاهها مردد بودند. آنها نگران بودند که صاحبان وب سایت ممکن است روی تبلیغات در سایتهای خود کلیک کنند (در نتیجه درآمد سایت را افزایش دهند اما بودجه تبلیغکنندگان را کاهش دهند) و ممکن است تبلیغات آنها در سایتهای نامناسب (مانند سایتهای حاوی محتوای بزرگسال) قرار گیرد.
اما تبلیغدهندگان قبلاً به پلتفرم محبوب AdWords گوگل پیوسته بودند و برای به دست آوردن تبلیغات موتور جستجو، متن تبلیغ و جزئیات پرداخت را ارائه میکرد را مطالعه کردند. با ثبتنام این تبلیغدهندگان در AdSense، گوگل پلتفرم را برای یک شروع موفق راهاندازی کرد. با وجود تبلیغدهندگان زیاد، گوگل تبلیغات مرتبطی برای قرار دادن در اکثر سایتهای ناشران داشت و درآمد بالایی را برای ناشران تضمین میکرد. بدیهی است، این رویکرد سوالاتی را مطرح کرد: آیا گوگل میتوانست به تبلیغدهندگان خدماتی جدید ارائه دهد که درخواست نکرده بودند؟ این شرکت قرارداد خود را تنظیم کرده بود تا اختیار زیادی در مورد مکان نمایش تبلیغات داشته باشد و تا به امروز تبلیغدهندگان در به چالش کشیدن قرار دادن تبلیغات ناخواسته گوگل موفق نبودهاند.
دادههای کاربر به صورت عمومی در دسترس هستند.
به بررسی های اولیه Zillow (پلتفرم خرید و فروش و اجاره خانه) برای نمایش صفحات پروفایل برای اکثر خانهها در ایالات متحده، از جمله قیمتهای «Zestimate»(قیمت های میانگین منطقه)، اطلاعاتی در مورد محلهها و مناطق مدارس و موارد دیگر توجه کنید. Zillow توانست این اطلاعات را از اطلاعات دولتی مانند شهرداری ها جمعآوری کند و از درخواست اطلاعات از مالکان برای سایتی که در ابتدای کار بود، اجتناب کند. اطلاعات اولیه Zillow به اندازه کافی برای جذب علاقه مصرف کننده خوب بود، در این زمان مالکان با خوشحالی اصلاحات، عکس ها و سایر اطلاعات را ارائه کردند. بعد از مدتی آژانسهای املاک و مستغلات مایل بودند برای نمایش تبلیغات خود در سایت و لیست املاک Zillow هزینه پرداخت کنند.
رویکرد Zillow نمونهای از یک فرآیند سه مرحلهای برای راهاندازی یک پلتفرم است که در آن از تبلیغات نیز پشتیبانی شده است:
(1) جمعآوری داده از منابع عمومی و سازماندهی آن برای ایجاد یک سرویس مفید که مصرفکنندگان را جذب کند.
(2) تشویق کاربران به ارسال مستقیم دادههای بهبود یافته به پلتفرم.
(3) دریافت هزینه از شرکتها برای جایگاه تبلیغاتی ترجیحی.
حتی موتور جستجوی پرکاربرد گوگل نیز بر اساس این رویکرد بنا شده است. در ابتدا، این شرکت محتوای صفحه را با اسکنر جمعآوری میکرد؛ سپس فیدهای داده ساختاریافته را از سایتها میپذیرفت؛ و اکنون از تبلیغدهندگان میلیاردها دلار برای نمایش در کنار نتایج جستجو دریافت میکند. این یک مسیر اثباتشده برای موفقیت است، مسیری که بر رفع موانع جذب مخاطب اولیه که در ابتدا بسیاری از پلتفرمها را به چالش میکشد، غلبه میکند.
آیا میتوانم ارزش مستقل ارائه دهم؟
اگر ثبتنام تعداد زیادی از کاربران امکانپذیر نباشد، کسبوکارهای پلتفرمی باید به دنبال راههایی برای ارائه ارزش به کاربران فردی باشند، حتی اگر هیچکس دیگری در پلتفرم نباشد، برای مثال دستگاه پخش ویدیو (VCR) را در دهه ۱۹۸۰ در نظر بگیرید. چالش این بود که داشتن یک VCR برای بینندگان تنها در صورتی مفید بود که بتوانند به اندازه کافی نوار ویدیویی برای تماشا تهیه کنند و مالکان محتوا فقط در صورتی زحمت تکثیر نوارها را به خود میدادند که به اندازه کافی افراد VCR داشته باشند تا آنها را تماشا کنند.
ممکن بود پروژه VCR به شکست بخورد، اما قابلیت ضبط آن به کمک آمد. این دستگاه میتوانست برنامههای تلویزیونی را ضبط کند و این مزیت نیازی به این نداشت که هیچکس دیگری VCR داشته باشد یا هیچ استودیویی محتوا را روی نوار ویدیویی ارائه دهد. به لطف محبوبیت گسترده عملکرد ضبط (قانونی بودن آن در تصمیم دیوان عالی در سال 1984 تأیید شد)، VCRها از مشکلات جذب کاربر که بسیاری از پلتفرمهای چندجانبه را مختل می کند، اجتناب کردند.
البته ایجاد ارزش مستقل، میتواند مشکلاتی را به وجود آورد، به خصوص زمانی که ویژگیهای اضافی به سختافزار پرهزینه نیاز داشته باشد. اما اضافه کردن قابلیت به یک برنامه نرمافزاری یا یک اپلیکیشن کار ساده تری است. فرض کنید متوجه میشوید که اپلیکیشن رزرو تاکسی شما به دلیل اینکه رانندگان کمی از طریق آن درخواستها را میپذیرند، بین مسافران محبوب نیست، شاید این اپلیکیشن بتواند برنامههای قطار و اتوبوس را نیز ارائه دهد یا شماره تلفنهایی برای تماس با تاکسیهای سنتی ارائه دهد. با محتوای اضافی مناسب، این اپلیکیشن میتواند مسافران کافی را برای جذاب کردن پلتفرم برای رانندگان جذب کند، رانندگانی که سپس برای قرار گرفتن در لیست هزینه پرداخت میکنند.
همانطور که سعی میکنید بفهمید چه نوع ارزش مستقلی را ارائه دهید و باید آن را به کدام مشتریان ارائه دهید، دو استراتژی را در نظر بگیرید:
از یک زیرشاخه صنعتی شروع کنید.
رویکرد خوب برای بسیاری از پلتفرمها، هدف قرار دادن مشتریان در یک بازار نسبتاً محدود است که در آن پلتفرم میتواند به راحتی نفوذ کند. سایت نقد و بررسی Yelp در حال حاضر تقریباً تمام مشاغل کوچک در ایالات متحده (و بسیاری از مشاغل بینالمللی) را ارزیابی میکند، اما در ابتدا تمرکز آن بر روی بخش بسیار کوچکتری بود، غذای محلی در سانفرانسیسکو. با این پایگاه داده مشتریان، شرکت نظر کاربران و خوانندگان علاقه مند را جذب کرد. تبلیغات دهان به دهان و انتقال شرکت کنندگان، رشد را تسهیل کرد، ابتدا به پوشش سایر شهرها و سپس به بررسی بخش های دیگر به جز رستوران ها پرداخته شد. Yelp با رشد خود، به طور طبیعی از بررسی به سایر خدمات مانند رزرو، ارسال سفارشات آنلاین و ارائه تخفیف، گسترش یافت.
در دنیایی که بر رشد سریع تمرکز دارد، زیادهروی کردن بسیار آسان است. Yelp پس از ساخت یک پلتفرم نقد و بررسی با کاربری عمومی، میتوانست از همان ابتدا نظرات همه مشاغل را در همه جا منتشر کند. در عوض، تا زمانی که طرفداران وفادار و محتوای باکیفیتتری را ایجاد و جذب نکرد، بر روی یک بخش محدود تمرکز کرد، که این امر راه را برای موفقیتهای بعدی هموار کرد.
گروههای اجتماعی کوچک را پیدا کرده یا بسازید.
برای برخی از پلتفرمها، موفقیت از طریق شناسایی و برآوردن نیازهای اجتماعی گروههای کوچک حاصل میشود. دو نفر میتوانند از پیام رسان ها استفاده کنند و از تماسهای رایگان و باکیفیت آن لذت ببرند؛ آنها حتی اگر هیچ کس دیگری به آن ملحق نشود، این مزایا را به دست میآورند. پلتفرم اسکایپ دقیقاً به همین روش گسترش یافت، یک دانش آموز با والدین و دوستان خود در مکان های دیگر تماس می گرفت، کم کم بقیه کاربران در آن به ایجاد گروه های چت و گفتگو روی آوردند.
اسکایپ به طور طبیعی گسترش یافت زیرا کاربران برای تبلیغ و تشویق دیگران به پیوستن به آن و دست آوردن بهره بیشتر از پلتفرم انگیزه داشتند. اما همه پلتفرمها ذاتاً اجتماعی نیستند، بنابراین ممکن است کسبوکارها نیاز داشته باشند تا آن قابلیت را در پیشنهاد ارزش خود بگنجانند.
به عنوان مثال، بازیهای کامپیوتری و ویدیویی لزوماً فعالیت اجتماعی نیستند. از نظر تاریخی، گیمرها به تنهایی بازی میکردند. Zynga بازیهای آنلاین را به عنوان «بازی با دوستان» باز تعریف کرد. در حین اداره یک مزرعه خیالی در Zynga، یک بازیکن ممکن است منابع کلیدی تمام شود و نیاز به قرض گرفتن از یک آشنای واقعی داشته باشد که همان بازی را انجام می دهد. ویژگیهای اجتماعی مانند این، گسترش Zynga را تسریع کرد. داشتن دوستانی برای تماس به افراد در عملکرد بهتر کمک می کرد و به آنها انگیزه می داد تا دوستان بیشتری را به پلتفرم جذب کنند. رویکرد دیگری برای ایجاد قابلیتهای اجتماعی، پیشنهاد شرکت تخفیفی LivingSocial برای یک وعده غذایی رایگان در رستوران، بازدید از اسپا یا سایر خدمات محلی است، در صورتی که مشتری بتواند سه دوست را پیدا کند که همان چیز را بخرند. این رویکرد به گسترش خدمات در عین حال کاهش هزینه های بالای بازاریابی که رقبای آنها را تحت فشار قرار داده است، کمک کرده است.
این انتخابهای استراتژیک عمدتاً تحت کنترل طراح پلتفرم هستند. همانطور که در ابتدا تصور می شد، یک پلتفرم ممکن است به هزاران کاربر متنوع نیاز داشته باشد (مانند صدها راننده تاکسی در هر شهر یا مجموعه کاملی از فیلم های قابل پخش روی یک دستگاه جدید) اما تنظیمات مناسب میتواند آن را برای استفاده تنها چند نفر (یا حتی یک نفر) جذاب کند.
چگونه با مشتریان اعتبار ایجاد کنم؟
زمانی که پلتفرمهای رقیب در فضای کسب و کار شما وجود دارند، کاربران به دلیلی نیاز دارند که باور کنند عضویت در پلتفرم شما ارزش بیشتری دارد. گاهی اوقات ممکن است این موضوع نیازمند سرمایهگذاری قابل توجهی باشد، همانطور که در مورد کنسولهای بازی وجود دارد. برای جذب کاربران اولیه، یک پلتفرم جدید باید با اعتماد سازی برخی از نگرانی های آتی کاربران را برطرف کند.
استراتژی اولیه برای ایجاد اعتبار، جذب یک مشارکت کننده برجسته و شناخته شده در پلتفرم است. برای مثال، سازندگان کنسولهای بازی باید نشان دهند که بازیهای پرطرفدار و موردعلاقه کاربران در دسترس خواهند بود، بنابراین آنها اغلب به یک شرکت شناخته شده توسعهدهنده بازی برای ارائه یک بازی خاص روی کنسول پول پرداخت میکنند. حتی در برخی موارد سازندگان کنسول، شرکت های توسعهدهنده بازی را به طور کامل خریداری می کنند. برای مثال، پس از اینکه مایکروسافت Halo را به دست آورد، تردیدی وجود نداشت که بازی همنام آن روی ایکسباکس در دسترس کاربران باشد. برای تأثیر بیشتر، باید با سازنده بازی قرارداد انحصاری با مبالغ بیشتر بسته شده تا توسعه دهندگان آنرا در سایر کنسول های بازی ارائه ندهند. این کار باعث می شود که گیمرهای وفاداری که آن بازیها را میخواهند، یک کنسول Xbox بخرند.
انحصاری بودن با یک کاربر شناخته شده و برجسته میتواند رشد را به دنبال داشته باشد، با این حال، یک پلتفرم باید آن کاربر را از نظر مالی متقاعد سازد تا سر وقت سایر رقبا نرود. گاهی هزینهها میتواند سرسامآور باشد و به دارندگان فعلی یک مزیت بزرگ بدهد.
در حالی که هزینههای بالای جذب چنین کاربرانی ممکن است کسبوکارهای پلتفرمی را وسوسه کند تا قابلیتهای ویژه خود را بسازند. تکیه بیش از حد بر توسعه داخلی معایبی نیز دارد برای مثال کسب و کارهای بالقوه ممکن است آن را به عنوان رقابت ببینند.
برای درک بهتر این موضوع آنرا با یک مثال بیان می کنیم. از سال 1984 به بعد، خط تولید سخت افزار اپل شامل شامل تولید چاپگر بود. در این بین برخی تولید کنندگان چاپگر در مورد ساخت آن برای مک به فکر فرو رفتند و از اپل درخواست کردن تا در دستگاه ها ی مک برخی ویژگی ها برای آنها ایجاد کند، اپل هم بخاطر از دست دادن برخی مسائل مجبور به انجام آن شد، این کار باعث شد که اپل در سال 1997 از تجارت چاپگر خارج شود.
چگونه از کاربران هزینه دریافت کنیم؟
ایجاد یک پلتفرم پر رونق همیشه مستلزم تصمیم گیری در مورد نحوه دریافت هزینه از کاربران است و اینکه از کدام کاربران باید هزینه دریافت نمود. عملکرد پلتفرمهای دیجیتال انعطافپذیری بیشتری را در انجام این انتخابها ارائه میدهد و کارآفرینان پلتفرم دامنه بیشتری برای به چالش کشیدن هنجارهای صنعت دارند. بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه پلتفرمهای موفق با دو اهرم قیمتگذاری مهم کار کردهاند:
پرداخت به ازای استفاده
ارائه قیمتگذاری به ازای استفاده، راهی قدرتمند برای کاهش ریسکهای پلتفرم برای برخی از انواع کاربران است. برای مثال، Groupon میتوانست تبلیغات را به صورت یک مبلغ ثابت به رستورانها بفروشد و به آنها اجازه دهد تا با یک قیمت پایین به تمام مصرفکنندگان Groupon در یک شهر دست یابند. مانند مدل آشنای تبلیغات چاپی، این نیز منجر به قیمتگذاری ساده و قابل پیشبینی میشد. اما همچنین برای رستورانها ریسکهای قابل توجهی ایجاد میکرد و آن این بود که تعداد ثبتنام مشتریان Groupon کمتر از حد انتظار باشد و افرادی که ثبتنام میکنند به پیشنهاد رستوران خاصی علاقهای نداشته باشند. در عوض، Groupon فقط در صورتی از رستورانها هزینه دریافت میکند که یک مصرفکننده کوپن بخرد. این رویکرد مشکلات دیگری را ایجاد کرد اما از رستورانها در برابر ریسکهای تعداد کم کاربر و علاقه محدود محافظت کرد.
همانطور که نمونه Groupon نشان میدهد، قیمتگذاری به ازای استفاده در موارد بیشتری امکانپذیر است زیرا فناوری میتواند به راحتی و به طور خودکار تراکنشهای فردی را ضبط و ثبت کند. تجهیز یک دستگاه فکس اولیه به شمارندهای که تعداد صفحات ارسال و دریافت شده را ثبت کند، امکانپذیر نبود. هر کسی که دستگاهی را با هزینه به ازای هر صفحه اجاره میکرد، انگیزه زیادی برای عقب بردن شمارهگیر برای کاهش هزینهها داشت و یک شمارنده ضددستکاری به هزینه یک دستگاه اضافه میکرد. اما امروزه، پلتفرم ها راههای زیادی برای اجازه دادن به کاربران برای بررسی سرویس قبل از خرید دارند که این امر پرداخت به ازای استفاده را به یک گزینه مناسب برای اکثر پلتفرمها تبدیل میکند.
دادن تخفیف به کاربر
بازاریابان، چه با راهاندازی یک برند غذایی یا افتتاح یک رستوران، به طور گسترده از تخفیفها و تبلیغات برای تشویق مصرفکنندگان به امتحان محصولات جدید استفاده میکنند. برای کسبوکارهای پلتفرمی، کوپن های تخفیف نقش مهمتری ایفا میکنند، زیرا استفاده کم در هنگام شروع اغلب به این معنی است که مزایای اولیه یک پلتفرم برای جبران هزینه یا دردسر عضویت کافی نیست.
پلتفرم ليفت (سرويس اشتراکگذاری سفر) نمونهای از اين موضوع است. برای جذب رانندگان، لیفت میتوانست به آنها هزینه بیشتری برای مسیرها پیشنهاد دهد، اما آنها احتمالاً تمایلی به این کار نداشتند. با وجود تعداد کمی مسافر اولیه، رانندگان نگران بودند که حتی با نرخ بالاتر، باز هم هيچ مسافری نداشته باشند. در عوض، Lyft پرداخت به رانندگان اولیه را اصلاح کرد، به جای اینکه به آنها برای طی مسیر پول پرداخت کند، گاهی اوقات فقط برای آماده باش بودن در صورت درخواست مسافران به آنها پول پرداخت میکرد.
همزمان، لیفت با تبلیغات گسترده، علاقه مسافران را برانگیخت برای مثال در برخی شهرها، برای عضویت در مدت مشخص، پنج سفر رایگان ارائه میداد. قابل توجه است که این دو تبلیغ یکدیگر را تقویت میکردند، لیفت که قبلاً برای آماده باش بودن به رانندگان پول پرداخت کرده بود، میتوانست بدون هزینه اضافی، برای تبلیغ سرویس، سواری رایگان ارائه دهد. تخفیف دادن به هر دو طرف یک پلتفرم به این شکل مستلزم هزینههای قابل توجهی است که سرمایه پلتفرم را مصرف میکند. اما هنگامی که یک پلتفرم به مقیاس (تعداد زیاد کاربران) برسد، تمایل کاربران برای پیشنهاد به دیگران (برای مثال، علاقه رانندگان به رسیدن به مسافران) باید نیاز به تخفیف را کاهش دهد.
با این حال، حتی زمانی که پلتفرمها گسترش مییابند، اغلب به تخفیف دادن به یک نوع کاربر برای جذب تعداد بیشتری از آن نوع کاربر ادامه میدهند، زیرا پلتفرم میتواند هزینههای بالاتری را از انواع دیگر پردرآمدتر دریافت کند. برای مثال، گوگل خدمات رایگان از جمله جستجو، ایمیل و نقشه را برای جذب مصرفکنندگان بیشتر ارائه میدهد و به آن امکان میدهد هزینههای بالاتری را برای جایگاههای تبلیغاتی به بخش دیگری از بازار یعنی تبلیغکنندگان، دریافت کند.
آیا میتوانیم پلتفرم خود را با سیستمهای قدیمی سازگار کنیم؟
برخی پلتفرمها، شبکههای کاملاً جدیدی ایجاد میکنند. به طور معمول، کاربران از برخی سیستمهای قبلی به یک پلتفرم جدید مهاجرت میکنند. ایجاد سازگاری با سیستمهای قدیمی اغلب کلید راهاندازی موفق است، اگرچه ممکن است به معنای پیوند خوردن با فناوری منسوخشده باشد.
برای مثال راهاندازی Paytrust، سرویس پرداخت آنلاین صورتحساب در سال 1998 را در نظر بگیرید. Paytrust به دنبال این بود که به مشتریان اجازه دهد تا وارد یک سایت امن شوند، صورتحسابهای خود را ببینند و روی مجوز پرداخت کلیک کنند و بدین ترتیب از نیاز به کاغذ، پاکت و تمبر اجتناب کنند. همانطور که در ابتدا تصور میشد، استراتژی Paytrust شامل جذب صورتحسابدهندگان بزرگ برای ارسال صورتحساب و دریافت وجه به صورت الکترونیکی بود. این رویکرد به طور واضح هزینههای کاغذ و تمبر صورتحسابدهندگان را کاهش میداد، اما درخواست از شرکتهایی مانند Comcast یا Verizon برای اتصال سیستمهایشان به یک استارتآپ جدید که در ابتدا هیچ کاربری نداشت، غیرمنطقی بود.
در عوض، Paytrust مشتریان را تشویق کرد تا آدرس صورتحساب خود را بهروزرسانی کنند تا صورتحسابهایشان بهطور مستقیم به Paytrust ارسال شود. Paytrust هر صورتحساب را اسکن میکرد و آن را به حساب فرد مربوطه ارسال میکرد. در همین حال، Paytrust با اطلاعات مربوط به حساب بانکی مشتری، میتوانست به نيابت از مشتری چک بنویسد. بنابراین، Paytrust خود را با سیستمهای قدیمی صورتحسابدهندگان سازگار کرد، حتی قبل از اینکه صورتحسابدهندگان «ثبتنام کنند»، این سرویس برای مصرفکنندگان مفید بود. با داشتن یک محصول قابلقبول برای جذب مصرفکنندگان، پیشنهاد Paytrust به صورتحسابدهندگان بسیار جذابتر شد و صورتحسابدهندگان به زودی توانستند انتقالات داده دیجیتال را که کاغذ و اسکن را حذف میکرد، توجیه کنند.
امروزه، پلتفرمها معمولاً برای کاهش هزینههای تغییر به قابلیت همکاری (interoperability) بین سیستمها، تبدیل دادهها و همگامسازی اطلاعات متکی هستند. برای مثال، کاربر جدیدی که از جیمیل استفاده میکند، اغلب یک حساب ایمیل قدیمی دارد که همچنان پیام دریافت خواهد کرد. قابلیت MailFetcher گوگل آن پیامها را به جیمیل منتقل میکند و بدین ترتیب مانع از تغییر سرویس ایمیل میشود.
سازگاری الزاماً کامل و بی نقص نیست، فقط کافی است به اندازه کافی خوب باشد. برنامههای گوشیهای هوشمند را در نظر بگیرید. در زمان عرضه آیفون در سال ۲۰۰۷، که محصولی انقلابی بود، کاربران امکان نصب برنامه از توسعهدهندگان شخص ثالث را نداشتند. (اپل بیش از یک سال بعد اپ استور و برنامههای شخص ثالث را اضافه کرد.) این شرکت ابزارهای منتخب را از طریق برنامههای از پیش نصبشده ارائه میداد، اما در ابتدا کاربران نمیتوانستند برنامه از هیچ فرد دیگری اضافه کنند.
با این حال، مرورگر وب آیفون به کاربران امکان دسترسی به برنامههای تحت وب را میداد. اگرچه این برنامهها که برای استفاده روی رایانههای رومیزی طراحی شده بودند، از تمام قابلیتهای آیفون به طور کامل استفاده نمیکردند، اما به اندازه کافی مورد توجه کاربران قرار گرفتند تا فرصتی را نشان دهند. پذیرش سریع آیفون به زودی توسعهدهندگان را برای نوشتن برنامههای بومی (native app) که از تمام قابلیتهای دستگاه استفاده میکردند، ترغیب کرد.
بسیاری از پلتفرمها اکنون این نوع سازگاری ناقص را ارائه میدهند، این کار کاربران جدید را جذب میکند و سپس به آنها انگیزه میدهد تا به طور کاملتر به پلتفرم روی بیاورند. کاربران میتوانند برنامههای DOS را روی ویندوز اجرا کنند، اما مزایای کلیدی ویندوز (مانند کلیپبورد مشترک و درایورهای دستگاه) را از دست میدهند. دستگاههای بلوری میتوانند دیویدیهای با کیفیت استاندارد را پخش کنند، اما بدون داشتن کیفیت بالا که مهمترین ویژگی فروش بلوری است. این یک تعادل ظریف است، پلتفرمها باید سازگاری کافی برای نشان دادن مزایای بالقوه ارائه دهند، اما نه آنقدر که کاربران برای بهرهمندی از آن مزایا، تعویض پلتفرم را به تأخیر بیندازند.
البته، همه کسبوکارها از سازگاری استقبال نمیکنند. اگر مالکان سیستمهای موجود از ورود یک رقیب جدید احساس خطر کنند، سعی خواهند کرد سازگاری را مسدود کنند. راهاندازی سرویس اشتراک و پخشکننده موسیقی دیجیتال Harmony توسط RealNetworks در سال ۲۰۰۴ را در نظر بگیرید که با اپل آیتونز رقابت میکرد. ریل بهعنوان انگیزهای برای مشتریانی که قبلاً فایلهای آیتونز را خریداری کرده بودند، مبدلی ارائه کرد که امکان پخش فایلهای آیتونز روی دستگاههای ریل را فراهم میکرد. این یک ترفند هوشمندانه بود و موقعیت Harmony را برای موفقیت آماده کرد. اما اپل به سرعت فرمتهای فایل خود را برای مسدود کردن مبدل ریل تغییر داد. ریل که با تغییرات مداوم فرمت و تهدید دعوی قضایی مواجه بود، مجبور شد تلاشهای خود را برای سازگاری کنار بگذارد. به همین دلیل و دلایل دیگر، Harmony در نهایت شکست خورد. (دعوی حقوقی ضد انحصار که تاکتیکهای اپل را به عنوان تمدید غیرقانونی سلطه خود از دستگاهها به فروش رسانه به چالش میکشد، همچنان در جریان است.)
گوگل به طور مشابه سعی کرد همگامسازی دادهها را برای پلتفرم AdWords خود مسدود کند. از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۳، گوگل از ایجاد ابزارهایی برای کمک به تبلیغکنندگان برای کپی کردن کمپینهای تبلیغاتی خود از AdWords به موتورهای جستجوی رقیب مانند مایکروسافت بینگ و یاهو جلوگیری کرد. تنها زمانی که تنظیمکنندههای رقابت این رویه را به چالش کشیدند ، گوگل این محدودیت را لغو کرد، اقدامی که اکنون امکان کپی کردن با یک کلیک به سایر پلتفرمهای تبلیغاتی را فراهم میکند.
برای بسیاری از سرویسهای آنلاین و سایر پلتفرمها، راهاندازی هم هیجانانگیزترین و هم سختترین زمان است. پلتفرمها معمولاً در صورت استقبال گسترده، ارزش استثنایی را برای چندین نوع کاربر فراهم میکنند. با این حال، در ابتدا اصلاً مورد استفاده قرار نمیگیرند و هر کاربر بالقوهای به طور منطقی از اتلاف وقت و منابع برای ثبتنام در خدمتی که ممکن است نتواند به موفقیت برسد، میترسد. در ابتدا، مشکل ممکن است به همان اندازه حل کردن معمای مرغ و تخممرغ غیرقابل حل به نظر برسد. اما با استفاده از این استراتژیها، کارآفرینان میتوانند شانس خود را برای یک راهاندازی موفق افزایش دهند.
بهترین راه برای راه اندازی پلتفرم های آنلاین
برای ساخت پلتفرم های دیجیتال دو راه حل وجود دارد، راه اول راه اندازی و تشکیل تیم توسعه که غالبا در ابتدا هزینه های زیادی دارد و راه دوم انتخاب یک شرکت مناسب برای ساخت پلتفرم می باشد.
انتخاب یک شرکت مناسب می تواند در ابتدا منجر به کاهش هزینه های مالی و زمان اجرا شود و از طرف دیگر مشاوره های اولیه در مورد نحوه پیاده سازی و اجرا نیز می تواند تا حد زیادی منجر به موفقیت ایده گردد. راه اندازی تیم توسعه بعد از شروع و جذب مخاطب اولیه می تواند مناسب باشد.
شرکت برنامه نویسی پیشگامان دامنه فناوری با 15 سال سابقه در زمینه طراحی و توسعه پلتفرم های خدمات شهری می تواند شما را در رسیدن به برنامه هایتان یاری کند. با ما تماس بگیرید و از مشاوره های اولیه رایگان استفاده کنید.
در صورت تمایل به کسب اطلاعات بیشتر درمورد اپلیکیشن و سایت و دریافت مشاوره رایگان ، اطلاعات تماس خود را وارد کنید.
نویسنده:علیرضا نوفرستی | متخصص دیجیتال مارکتینگ شرکت پیشگامان دامنه فناوری
ثبت نظر