چگونه از اپلیکیشن های موبایل کسب درآمد کنیم؟ ✔️

مردم از تبلیغات متنفرند

این نظرسنجی در سال ۲۰21 از بیش از ۴۵۲ بزرگسال در ایالات متحده که در صنایع فناوری اطلاعات یا بازاریابی شاغل نبودند (بنابراین هیچ تعصبی در پاسخ ها وجود نداشته است)، بینش جالبی را در رابطه با انواع تبلیغات موبایلی که اکثر مردم آنها را آزاردهنده می‌دانند، نشان می‌دهد.

همانطور که می بینید، تبلیغات وجه نما یا مُدال (یعنی آنهایی که هنگام استفاده از یک برنامه به صورت پاپ آپ ظاهر می شوند) حتی از لینک های فریبنده، که کاربر را به چیزی که انتظار دیدنش را ندارد هدایت می کنند نیز آزاردهنده تر بودند.

از نظر آماری، کاربران هنگام استفاده از یک برنامه بیش از اینکه به لینک‌های فریبنده مراجعه کنند، از نمایش تصادفی تبلیغات پاپ آپ آزرده می شوند. دلیل آن هم واضح است، زیرا تبلیغات وجه نما باعث تنش آشکار بین کاربر و تجربه کاربری او می شوند. به طور کلی دو نوع تنش وجود دارد. یکی از واضح ترین آنها، تنش عمل است که کاربر را مجبور می‌کند برای بازگشت به کاری که انجام می‌داده یک اقدام اضافی انجام دهد (یعنی بستن آگهی)، و تنش شناختی نیز باعث می شود که کاربر رفتارهای غیرمنتظره‌ای را در یک چارچوب ذهنی از قبل تعیین‌شده انجام دهد.

تبلیغات درون محتوایی (به معنای تبلیغاتی که با محتوای معمولی ترکیب می شوند) و بنرهای ثابت در رتبه پایین تری در لیست تبلیغات آزاردهنده قرار دارند. دلیل آن هم این است که تبلیغات درون محتوایی از چیدمان محتوای برنامه تقلید می‌کنند، که نسبت به تبلیغات وجه نما، اختلال کمتری (تنش شناختی کمتر) را برای کاربر ایجاد می‌کنند. تبلیغات بنری هم معمولاً با عملکرد منظم یک برنامه در تداخل نیستند.

ممکن است افراد در مواجهه با تبلیغات آزرده شوند، مهم است که به چرایی این اتفاق هم توجه داشته باشید:

✖️ بیزاری عمومی از تبلیغات
✖️ تبلیغات نادرست که نیازهای اساسی کاربر را هدف قرار نمی دهد
✖️ ایجاد مزاحمت توسط تبلیغات

مورد اول چیزی است که به صورت موردی بررسی می شود و غیرقابل کنترل است، اما دو مورد آخر قطعاً تحت اراده صاحب محصول (یعنی شما) قرار می گیرند. شما روی محصول خود کنترل دارید، زیرا می توانید دسته ای از تبلیغات را تعیین کنید که به نفع پایگاه کاربر شما باشد و همچنین به سراغ تبلیغات مزاحم مانند پیوندهای درون شبکه ای (فیلم های تمام صفحه) یا لینک های فریبنده نروید. به علاوه، همیشه می توانید چندین مدل کسب و کار را با هم ترکیب کنید. یعنی برای مثال، تبلیغات و خریدهای درون برنامه‌ای را در برنامه خود قرار دهید و به کاربر اجازه دهید تا با خرید و پرداخت مبلغی، تبلیغات را برای همیشه غیرفعال کند.

چگونه می توانم تبلیغاتی که به کاربرانم نشان داده می شوند را کنترل کنم؟

به طور کلی، پلتفرم‌های تبلیغاتی تلفن همراه، داشبوردی را در اختیار شما قرار می‌دهند و به شما این امکان را می‌دهند تبلیغات نشان داده شده در برنامه خود را تأیید یا رد کنید. برای مثال، Admob هم کنترل‌های کلی (در هر دسته) و هم کنترل‌های دقیق‌تر (در هر تبلیغ خاص) را به شما ارائه می دهد. توانایی کنترل اینکه کدام تبلیغات در برنامه شما نشان داده می شود مهم است، زیرا نمی خواهید مثلاً تبلیغات سیاسی را در یک برنامه کاربردی به نمایش بگذارید. بنابراین این موضوع به طور کلی پوشش داده می شود.

اما هزینه آنها چقدر است؟

صفر. ارائه دهندگان تبلیغات به دنبال توجه کاربر هستند، و دریافت این توجه دشوار است. این توجه برای آنها مانند یک بازی برد و باخت است، و این یعنی نمی توان بین افراد به یک تناسب واحد دست یافت. از آنجایی که تبلیغ‌کنندگان می‌خواهند به کاربران دسترسی بیشتری داشته باشند، هر بار که کاربر روی تبلیغی ضربه می‌زند، به ارائه‌دهنده آن تبلیغ مانند گوگل هزینه کمی پرداخت می شود، یکی از اهداف گوگل این است که اپلیکیشن های زیادی از پلتفرم تبلیغاتی آن استفاده کنند. به همین دلیل است که تبلیغات با پایگاه‌های کاربری بزرگ بهترین عملکرد را دارند. از این رو تبلیغ‌کنندگان از ارائه تبلیغات خود در برنامه‌های رسانه‌های اجتماعی استقبال می کنند.

گوگل برای دستیابی به این هدف، ادغام اپلیکیشن ها با پلتفرم خود را تا حد امکان آسان می کند. از آنجایی که بخش عمده ای از درآمد گوگل از تبلیغات حاصل می شود (۷۲٪ از درآمد این شرکت برای سه ماهه اول ۲۰۲۰ از تبلیغات حاصل شده است)، قطعاً آنها سعی می کنند تا حد ممکن فرآیند ادغام، توزیع و استفاده از پلتفرم های تبلیغاتی خود را کاربر پسند نگه دارند.

بنابراین هزینه این تبلیغات چقدر است؟ به جز هزینه های پیاده سازی، که بسته به نوع تبلیغاتی که می خواهید در برنامه خود قرار دهید، می تواند نوسان داشته باشد، هزینه دیگری پرداخت نمی کنید. اگر می‌خواهید تبلیغات درون محتوایی داشته باشید، ممکن است به طراحی بیشتری نیاز باشد (البته به طور کلی می توانید از طرح های موجود دوباره استفاده ‌کنید). بنابراین هزینه طراحی هم اساساً زیاد نیست.

اشتراک ها / Subscriptions

همانطور که کم کم وارد عصر "رایانش ابری (XaaS)" می شویم، اشتراک ها نیز به پناهگاهی امن برای شرکت ها تبدیل می شوند. زمانی که نرم افزارها برای اولین بار فروش تجاری خود را آغاز کردند، دریافت اشتراک برای استفاده از آنها امری بسیار نادر بود. معمولاً یک نرم افزار را با یک بار با پرداخت هزینه، خریداری و بروزرسانی های آن را به صورت رایگان دریافت می کردید، یا در صورت نیاز هزینه آن را می دادید، به این ترتیب، کسب‌وکارهای بیشتری (مانند Appointfix و FieldVibe) از مدل های اشتراکی استفاده کردند که به موفقیت آنها منجر شد. مدتی است که استفاده از رایانش ابری برای همه عادی شده است.

جریان درآمدی منسجم تر به این معنی است که سرمایه بیشتری برای سرمایه گذاری در محصول وجود دارد و این سرمایه به نوبه خود آن را به محصول بهتری تبدیل می کند که توسط افراد بیشتری مورد استفاده قرار می گیرد. در مورد میزان درآمدی که اپلیکیشن‌ها از اشتراک‌ها به دست می‌آورند، یک معادله بسیار ساده وجود دارد: (هزینه اشتراک x کاربران برنامه).

فرض کنید اشتراک یک برنامه سه طرح دارد:

پایه – ۹۹/۴ دلار با ۳۰۰ هزار کاربر
پریمیوم – ۹۹/۷ دلار با ۷۰۰ هزار کاربر
حرفه ای– ۹۹/۹ دلار با 500 هزار کاربر

در حالت پایه شرکت ۱,۴۹۷,۰۰۰ دلار در ماه، در حالت پریمیوم  ۵,۵۹۳,۰۰۰ دلار در ماه و در بهترین سطح ۴,۹۹۵,۰۰۰ دلار در ماه درآمد دارد. یعنی در مجموع ۱۲,۰۸۵,۰۰۰ دلار در ماه.

البته از این ۱۲,۰۸۵,۰۰۰ دلار، برخی از هزینه‌ها به طور خودکار برداشت می‌شوند. مثلاً اپل ۳۰ درصد از هر اشتراک فروخته شده از طریق اپ استور خود را به عنوان کمیسیون برمی دارد (از هزینه‌های نگهداری یک برنامه در بازار رقابتی حال حاضر نیز چشم پوشی کردیم). اشتراک ها را می توان با خریدهای درون برنامه ای نیز ادغام کرد.  

برنامه های پولی / Paid

صنعت SaaS (نرم‌افزار به‌عنوان سرویس) که آخرین لایه از سرویس های ابری محسوب می شود در حال رشد است و اغلب شرکت‌ها به مزایای جریان درآمدی ثابت پی برده اند، اما برخی از برنامه‌ها نیز همچنان پرداخت کلاسیک و یکباره را حفظ کرده اند. در حال حاضر، محصولاتی که برای استفاده از آنها یک بار هزینه پرداخت می شود، عموماً در دسته بازی ها قرار می گیرند. این مدل می تواند برای انواع دیگری از محصولات (مانند برنامه های کاربردی) نیز استفاده شود، اما نسبتاً غیرعادی است.

برنامه های پولی را می توان با خریدهای درون برنامه ای نیز همراه کرد. کاربران می‌توانند یک برنامه را به طور کامل را خریداری کنند، اما برای اینکه از قابلیت های بیشتری بهره مند شوند، هزینه محصولات درون‌برنامه‌ای خاصی را نیز بپردازند. نکات زیادی در مورد مدل برنامه های پولی وجود ندارد. این مدل مطمئناً برای همه مناسب نیست. اما شما می‌توانید با ضرب کردن تعداد کاربران در قیمت برنامه، به تخمینی در مورد میزان درآمد خود از آن (پیش از پرداخت تمام هزینه‌های اساسی) برسید.

خریدهای درون برنامه ای / In-app purchases

موضوع خریدهای درون برنامه ای (که به عنوان تراکنش های کوچک هم شناخته می شوند) این روزها بسیار داغ شده است. از این مدل می توان به شکل دارایی های درون برنامه ای برای خرید جان بیشتر (در بازی های ویدیویی)، یادآوری یک موضوع از طریق SMS، حذف تبلیغات و غیره استفاده کرد.

به طور کلی، این مدل در مارکت یک برنامه قرار می گیرند، جایی که کاربر می تواند موارد قابل خرید را ببیند و خریداری کند. مزیت خریدهای درون برنامه ای این است که برخلاف اشتراک ها، رابطه یک به یک بین آنها و کاربر وجود ندارد. بنابراین، یک کاربر می‌تواند موارد زیادی (عملاً نامحدود) را در مقابل یک اشتراک واحد در یک زمان خریداری کند. این استراتژی مورد علاقه توسعه دهندگان بازی های موبایلی است. ماهیت یک بازی ویدیویی این است که موارد تأثیرگذار بر گیم پلی قابلیت درآمدزایی داشته باشند و مستقیماً به محصولات درون برنامه ای تبدیل شوند.

برای مدل‌های قبلی محاسبه حاشیه سود ناخالص (تقریباً) آسان بود، اما برای برنامه‌هایی که خریدهای درون‌برنامه‌ای را در خود جای داده‌اند، کار سخت‌تر است. بسته به کاری که برنامه شما انجام می دهد، باید بین خریدهای درون برنامه ای تعادل ایجاد کنید تا نیازهای کاربر را برطرف کنند. به طور کلی، خریدهای درون برنامه ای اگر به خوبی طراحی شده باشند، ابزارها و جریان درآمدی فوق العاده ای برای محصول شما محسوب می شوند. در ضمن آنها با سایر مدل های درآمدی مانند تبلیغات نیز به بهترین شکل ادغام می شوند.

همکاری / Partnerships

همکاری جوامع مختلف را به هم متصل می کند. به عنوان مالک یک محصول، ممکن است کسب و کارهای دیگر به منظور تبلیغ خدماتشان با شما تماس بگیرند. این نوع همکاری ها معمولاً پس از ایجاد پایگاه کاربری قوی صورت می گیرند. هنگام تجزیه و تحلیل تحقق پذیری محصول خود ممکن است بخواهید ویژگی های آن را به گونه ای در نظر بگیرید که احتمال دریافت حمایت های مالی افزایش یابد (مانند امکان ایجاد تخفیف های سفارشی برای برند های مختلف در برنامه خود).

در نهایت، همچنان بحث اصلی جلب توجه کاربران است. داشتن مخاطب زیاد به این معنی است که یک برند برای دستیابی به هدف خود از طریق برنامه شما شانس زیادی دارد. در مورد پولی که می توانید از طریق اینگونه همکاری ها در بیاورید، هیچ محدودیتی ندارد.