با رشد سریع تعداد خدمات آنلاینی که برای جلب توجه مردم رقابت می کنند، دامنه توجه مردم کمتر شده استT اگر در عرض چند ثانیه روی کاربران خود تأثیری نگذارید، آنها پلتفرم شما را رها خواهند کرد.
برقراری ارتباط با کاربران از طریق بیان ویژگی های سیستم
اطمینان از اینکه هر بازدیدکننده می داند بازار شما چگونه می تواند به آنها کمک کند.رشد سریع تعداد خدمات آنلاینی که برای جلب توجه مردم رقابت می کنند باعث شده تا دامنه توجه مردم به آنها کمتر شود، اگر در عرض چند ثانیه روی کاربران خود تأثیری نگذارید، آنها پلتفرم شما را رها خواهند کرد. هنگام ساختن MVP بازار خود، مهم است که در نظر داشته باشید که چه نوع برداشت اولیه ای را برای کاربران جدید ایجاد می کند و چگونه پیشنهاد ارزش اصلی شما را منتقل می کند.(موارد کلیدی استارتاپ شما)
ماهیت دو طرفه منحصربفرد بازارهای آنلاین، چالش های ارتباطی دیگری را ایجاد می کند. شما یک محصول را به دو مخاطب ارائه می دهید: مشتریان و ارائه دهندگان، یا به عبارت دیگر، عرضه و تقاضای شما. بسیاری از کارآفرینان بازار آنلاین به من گفته اند که چگونه برای یافتن استراتژی های ارتباطی مناسب تلاش می کنند. آژانسهای تبلیغاتی سنتی به دلیل عدم آگاهی از نحوه عملکرد مشاغل بازار آنلاین نتوانستهاند به آنها کمک کنند.
به عنوان یک بنیانگذار و کارآفرین، باید تصویر شفافی از ارزشی که به کاربران خود ارائه می دهید داشته باشید. شما باید بدانید که هدف شما چه کسی است و با چه نوع سبک ارتباطی می توان با آنها تعامل کرد. این فصل به شما کمک می کند تا راه درست ارتباط با کاربران خود را پیدا کنید.
نکته مهم:
این مقاله هشتمین مقاله از سری مقالات آموزش صفر تا صد طراحی و پیاده سازی فروشگاه آنلاین و مارکت پلیس است، پیشنهاد می کنیم مقالات را پشت سر هم و از ابتدا مطالعه نمایید تا بهترین بازخورد را از کسب و کار آنلاین خود بدست آورید.
مخاطب هدف خود را درک کنید
خیلی اوقات، بنیانگذارانی را ملاقات میکنم که کلمات مناسبی را برای انتقال ارزش پیشنهادی خود به کاربرانشان انتخاب نمیکنند. آنها به مدت 15 دقیقه به من می گویند بدون اینکه کلمه ای در مورد مشکلی که حل می کنند یا ارزش پیشنهادی اصلی را بگویند. شما باید برای ساده کردن پیام خود وقت بگذارید و یک طرح واضح با عناصر اصلی ارزش پیشنهادی خود آماده کنید. اگر ایده خود را به وضوح توضیح ندهید، به احتمال زیاد برای مخاطب قابل درک نباشد.
چندین رویکرد مختلف برای ایجاد ارزش پیشنهادی شما وجود دارد، این احتمال وجود دارد که اولین انتخاب شما بهترین انتخاب نباشد. جمله ارزش پیشنهادی شما یکی از اولین چیزهایی است که باید به محض اینکه ترافیک کافی در سایت خود داشتید A/B تست کنید.
ممکن است واضح باشد، اما هنوز هم این نکته قابل ذکر است که مخاطبان مختلف به پیامهای متفاوت و سبکهای مختلف طراحی نیاز دارند. درست همانطور که هنگام معرفی شرکت خود به یک سرمایه گذار در مقابل یک شریک احتمالی از پیام متفاوتی استفاده می کنید، اغلب هنگام صحبت با مشتریان و ارائه دهندگان خود به کلمات متفاوتی نیاز دارید، حتی اگر برخی افراد هر دو باشند.
در ابتدا، شما باید روی مهم ترین بخش مشتری تمرکز کنید، کاربرانی که اولین پذیرندگان شما هستند. راهاندازی یک MVP به معنای «فروش چشمانداز و ارائه حداقل ویژگیهای مجموعه به رویاگراها، نه همه» است. این گروه از رویاپردازان همان چیزی هستند که استیو بلنک آنها را Earlyvangelists (پذیرندههای اولیه + مبشرین داخلی) مینامد.
الهام گرفتن از موفق ترین مشاغل بازار می تواند ارزشمند باشد. اکنون قصد داریم نگاهی به دو بازار بسیار محبوب بیندازیم و اینکه چگونه ارزش پیشنهادی خود را به مخاطبان هدف خود منتقل می کنند.
محصول مرتبط: طراحی اپلیکیشن مارکت پلیس
مثال اول: BlaBlaCar
سرویس محبوب اشتراک گذاری خودرو های سواری BlaBlaCar بیش از 20 میلیون کاربر دارد. آنها هر ماه ارائه خدمات سواری بین شهری را برای بیش از دو میلیون نفر ارائه می کنند. در صفحه اصلی سایت آنها اولین چیزی که جلب نظر "پیدا کردن یک سواری" است، در کنار فرم اصلی یک دکمه «یافتن» برای دیدن سواری های موجود برای مسیر مورد نظر وجود دارد.
این یک پیشنهاد ارزش واقعاً ساده برای مشتریان است، راهی آسان برای رسیدن از مکان A به مکان B. به نظر می رسد BlaBlaCar تشخیص داده است که روش جذب کاربر این است که ابتدا افراد را وادار به درخواست رزرو ماشین کرده و بعد آنها را متقاعد کند تا آنها هم با ماشین شخصی خود ارائه سرویس کنند. (سرویس تاکسی بین شهری، این پلتفرم به این صورت است که در صورتی که شما می خواهید به یک شهر دیگر سفر کنید و خودروی شخصی شما جا برای افراد دیگر دارد، می توانید از آن کسب درآمد کنید و اقدام به جذب مسافر نمایید) در بالای سایت سمت راست یک دعوت کوچک از افراد دارای خودروی سواری نموده است.
در قسمت بعد تاییده و امنیت اجتماعی سرویس خود را بیان نموده است، آنها مخاطب اصلی خود را شناسایی کرده اند، افراد جوانی که میخواهند در هنگام سفر در هزینه خود صرفهجویی کنند و به تعامل اجتماعی با راننده و سایر مسافران اهمیتی نمیدهند.
BlaBlaCar دارای صفحات فرود جداگانه برای هر کشوری است که در آن فعالیت می کند. هر یک از این صفحات حاوی توصیفاتی از افراد محلی است که شناسایی کاربران جدید با آنها را آسان تر می کند. در زیر توصیفات، گزارههای ارزش اضافی وجود دارد. پیدا کردن یک سواری با BlaBlaCar نه تنها آسان است، بلکه در هزینه شما نیز صرفه جویی می کند. سفر به دلیل ارائه بیمه امن است. BlaBlaCar این پیشنهادات را هم برای مشتریان و هم برای ارائه دهندگان صریح می کند: ارائه دهندگان (رانندگان) می توانند "به راحتی هزینه های رانندگی خود را کاهش دهند"، در حالی که مشتریان (مسافران) می توانند "با هزینه کمتری به سراسر کشور خود سفر کنند".
BlaBlaCar همچنین از چیزهای ظریف تری برای برقراری ارتباط با گزاره های ارزش اضافی خود استفاده می کند. از یک طرح رنگ روشن استفاده می کند که رنگ های اصلی آن سبز روشن و آبی است. این نشان دهنده تأثیر مثبت آن بر محیط زیست است. این انتخاب های طراحی برای هر بازاری کار نمی کند. بازاری که با پول سر و کار دارد، مانند Lending Club، میخواهد به اندازه یک بانک قابل اعتماد ظاهر شود، به این معنی که رنگهای آبی و خاکستری آرام مناسب تر هستند.
در حین استفاده از BlaBlaCar، ما با چندین مسافر صحبت کردم که گفتند ابتدا به دلیل ارزش اقتصادی یا راحتی مورد انتظار از این سرویس استفاده کردند. با این حال، پس از استفاده از آن، گزاره های ارزش اضافی شروع به مهم تر شدن کردند. رانندگان و مسافران به استفاده از این پلت فرم ادامه میدهند زیرا از مکالمات حاصل لذت میبرند و حتی میتوانند با سایر مسافران دوستی طولانیمدت برقرار کنند. این ارزش اجتماعی یک عامل حفظ کلیدی برای BlaBlaCar است، اما آنها در پیام های اصلی خود بر آن تأکید نمی کنند. در حالی که باعث میشود مردم به خدمات بازگردند، ارزش پیشنهادی که در ابتدا کاربران را به خود جذب میکند به راحتی، اعتماد و قیمت مربوط میشود.
مثال دوم: Wallapop
Wallapop مثال عالی دیگری از وضوح هنگام برقراری ارتباط یک پیشنهاد ارزش بازار است. برنامه بازار آنها به کاربران امکان خرید و فروش اقلام در نزدیکی خود را می دهد. ایده خیلی اصلی نیست، اما اجرای آنها عالی و منحصر به فرد است. آنها یکی از امیدوارکنندهترین استارتآپهای اسپانیایی به حساب میآیند.(این سیستم مشابه پلتفرم دیوار با یک سری امکانات بیشتر است)
هنگامی که آنها راه اندازی شدند، بسیاری از برنامه های مشابه دیگر با رویکردهای موقعیت جغرافیایی قابل مقایسه وجود داشتند. چرا موفق شدند؟ یکی از فاکتورهای کلیدی، استراتژی بازاریابی خاص آن بود.
اولین تبلیغ تلویزیونی آنها، که در آوریل 2014 راه اندازی شد، شاهکاری از انتقال ارزش پیشنهادی به مخاطبان خاص است. در آن زمان، آنها هزاران کاربر و منابع کافی برای ایجاد هر نوع تبلیغات تجاری داشتند. آنها میتوانستند مخاطبان اصلی را هدف قرار دهند، اما در عوض فقط بر یک بخش تمرکز کردند: «ماجراجویان جوان» و باحال. چرا؟ زیرا تشخیص داده بودند که این بخش بیشترین فعالیت را در خرید و فروش محصولات دست دوم در بازارهای آفلاین دارد. آنها به جای اینکه مستقیماً به بازار انبوه بروند، تصمیم گرفتند ابتدا در یک جایگاه واقعاً موفق شوند و سپس گسترش دهند.
در ویدیوی تبلیغاتی آنها، متوجه سه گزاره ارزش اصلی می شوید:
موقعیت جغرافیایی: راهی آسان برای یافتن اقلام در نزدیکی و درخواست از اطراف برای دریافت آنچه نیاز دارید.
ارزش اقتصادی: بهترین معاملات برای خرید چیزهایی که مخاطبان هدفشان دوست دارند، مانند عینکها و دوچرخههای قدیمی.
ارزش اجتماعی: با استفاده از Wallapop، می توانید همسایگان خود را ملاقات کنید.
چگونه با پیشنهاد ارزش بازار آنلاین خود ارتباط برقرار کنید
بیایید از مثال آشنای مقالات قبلی استفاده کنیم: بازاری برای خدمات آموزشی شخصی. برای ارائه دهندگان، پیام اصلی شما به احتمال زیاد کسب و کار بیشتر است. در همین حال، برای مشتریان، احتمالاً می خواهید روی سهولت یافتن مربی مناسب تمرکز کنید.
از آنجایی که اکثر کاربران شما مشتری هستند، متوجه می شوید که مهم ترین عملکرد صفحه فرود اصلی شما جذب مشتری است. این بدان معناست که تماس اصلی شما باید به سمت مشتریان شما باشد. در مورد مربیان شخصی، شما امیدوارکنندهترین بخش اولیه را «مادران ثروتمند خانهنشین بین 30 تا 50 سال» معرفی کردید. آنها چندان به صرفه جویی در هزینه اهمیت نمی دهند، اما به کیفیت خدمات و صرفه جویی در زمان اهمیت می دهند.
می توانید با یک شعار بزرگ مانند "امروز مربی مناسب خود را پیدا کنید" در بالای صفحه شروع کنید. یا می توانید نیازهای کاربران هدف خود را عمیق تر بررسی کنید. چرا آنها می خواهند مربیان شخصی پیدا کنند؟ چون می خواهند به اندام مناسب برسند. می توانید چیزی شبیه به "آسان ترین راه برای رسیدن به تناسب اندام" بگویید. پس از شعار، ایده خوبی است که یک فراخوان بزرگ برای اقدام داشته باشید، درست مانند مورد BlaBlaCar منطقی ترین رویکرد این است که از کاربران خود بخواهید مکان خود را وارد کنند.
در بخش طراحی، به طور کلی، تصاویر بزرگ واقعا خوب کار می کنند. در این مورد، میتوانید از عکس فردی که متعلق به بخش هدف شماست که در باشگاه تمرین میکند، استفاده کنید و مربی دستورالعملهای او را ارائه میدهد. اگر عکس مناسبی در دسترس ندارید، بسیاری از سایتهای عکس استوک عکسهای با کیفیت مقرون به صرفه را ارائه میکنند و به شما این امکان را میدهند که مجموعه عکسهای خود را بر اساس مواردی مانند جنسیت، قومیت و سن فیلتر کنید تا عکسی را پیدا کنید که با مخاطبان شما مطابقت داشته باشد.
به محض اینکه اولین کاربران را دارید، باید داستان های آنها را به زبان خودشان اضافه کنید. در حالت ایده آل، تجربیات آنها با داستانی که می خواهید به مشتریان احتمالی خود بگویید مطابقت دارد.
در زیر پیشنهادات به مشتریان خود، می توانید در مورد مزایای مربیان صحبت کنید: "با تبلیغات رایگان خدمات خود در سایت ما، مشتریان جدید به دست آورید!" همچنین می توانید یک فراخوان ثانویه برای اقدام مربیان برای ثبت نام در بالای صفحه خود داشته باشید.
گزینه دیگری که باید در نظر بگیرید، داشتن یک صفحه فرود جداگانه و ثانویه برای مربیان است. این به شما امکان می دهد تا بر توضیح ارزش پیشنهادی خود به روشی واضح و مستقیم تر تمرکز کنید و همچنین مکانی عالی برای راهنمایی مربیان بالقوه در صورتی که تصمیم دارید آنها را با تبلیغات خود هدف قرار دهید، به شما می دهد.
خلاصه مقاله
در این مقاله، تاثیر زبان و طراحی بر توانایی شما در برقراری ارتباط با ارزش اصلی خود و ایجاد اولین تاثیر خوب را مورد بحث قرار داده ایم. این اولین گام حیاتی برای ماندن کاربران در پلتفرم شماست.
تمرکز روی زبان و طراحی صفحه فرودتان کافی نیست، میخواهید مطمئن شوید که همه ارتباطات با کاربران شما، از ایمیلهای پشتیبانی گرفته تا صفحات خطا، زبان و سبک منسجم یکسانی دارند.
ما اکنون می خواهیم تمرکز خود را به سمت طراحی بازار شما تغییر دهیم. منظور ما از "طراحی" صرفا زیبا جلوه دادن بازار شما نیست. همانطور که استیو جابز گفته است: "طراحی فقط آن چیزی نیست که به نظر می رسد و احساس می کند. طراحی نحوه عملکرد آن است."
ثبت نظر